محل تبلیغات شما
بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ
باورم ناید که عاشق گشته ام
گوئیا او» مرده در من کاینچنین
خسته و خاموش و باطل گشته ام

هر دم از آئینه می پرسم ملول
چیستم دیگر، بچشمت چیستم؟
لیک در آئینه می بینم که، وای
سایه ای هم زانچه بودم نیستم

همچو آن رقاصه هندو به ناز
پای می کوبم ولی بر گور خویش
وه که با صد حسرت این ویرانه را
روشنی بخشیده ام از نور خویش

ره نمی جویم بسوی شهر روز
بی گمان در قعر گوری خفته ام
گوهری دارم ولی او را ز بیم
در دل مرداب ها بنهفته ام

می روم … اما نمی پرسم ز خویش
ره کجا … ؟ منزل کجا … ؟ مقصود چیست؟
بوسه می بخشم ولی خود غافلم
کاین دل دیوانه را معبود کیست

او» چو در من مرد، ناگه هر چه بود
در نگاهم حالتی دیگر گرفت
گوئیا شب با دو دست سرد خویش
روح بی تاب مرا در بر گرفت

آه … آری… این منم … اما چه سود
او» که در من بود، دیگر، نیست، نیست
می خروشم زیر لب دیوانه وار
او» که در من بود، آخر کیست، کیست؟

از قرآن بپرسیم چگونه رزق و روزی‌ام زیاد شود؟

راهنمای خرید خانه برای بچه محل های گلم

میخوام در مورد مدارک ویزای کانادا بنویسم برای رفقایی که به فکر مهاجرت به کانادا هستن

… ,ام ,ولی ,آئینه ,دیگر، ,بود، ,در من ,… اما ,… ؟ ,کجا … ,که در

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کوره میانه پایگاه اطلاع رسانی باشگاه عصر بدن ایذه مهد تفکر